یادداشت | بازیگری در بحران
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، 30 ميليارد تومان پول كمي نيست؛ مخصوصا اگر همه زندگيت زير خروارها خاك نابود شده باشد.
سياهه حاضر پردههايي ازيك تئاتر تلخ است كه در ماههاي اخير در مقابل چشمان 80 ميليون ايراني و در كمال ناباوري به روي صحنه رفت.
پرده اول: خبرهايي از جنس دروغ
چند ماهي است خبرهايي در مورد هزينه كردن درآمدهاي مردمي كميته امداد امام خميني(ره) و نهادهاي حمايتي داخلي براي جنگ و باز سازي در سوريه، عراق، يمن و محور مقاومت در رسانههاي آنور آبي منتشر شده است و بعضي نيز در داخل در حال دامن زدن به اين شايعات هستند. آنها ميگويند ايران پولي را بايد خرج فقرا كند براي سوريها و لبنانيها مدرسه ميسازد و خانه هاي تخريب شده در جنگ را بازسازي ميكند. بازار شايعات آنقدر داغ ميشود كه پرويز فتاح رئيس كميته امداد امام خميني(ره) مجبور به واكنش شده و با بيان اينكه شعبه كميته امداد لبنان كه سالانه 20 ميليون دلار در آمد دارد به كمك ما نياز ندارد؛ او قسم ميخورد كه ريالي از كمكهاي مردمي به خارج از كشور فرستاده نميشود.متاسفانه اين سخنان پوشش خاصي داده نميشود و در مقابل پروپاگانداي رسانهاي ضد انقلاب باز بر حرف خود پافشاري ميكند و با نشان دادن خانههايي نوساز در سوريه و لبنان، بدون ارائه هيچگونه سندي آنها را اهدائي كميته امداد امام خميني(ره) اعلام ميكند.
پرده دوم: 21آبان 1396 يك خبر تلخ
زلزلهاي به بزرگي 3/7 ريشتر بعضي از شهرها و روستاهاي كرمانشاه را لرزاند. مركز لرزهنگاري كانون اين زلزله را "ازگله" از توابع استان كرمانشاه اعلام ميكند. متاسفانه بر اثر اين حادثه طبيعي صدها نفر كشته و چند هزار زخمي شده وحداقل 70 هزار نفر سر پناه خود را از دست ميدهند. پس لرزههاي متعدد فضاي رعب و وحشت را در ميان مردم افزايش داده است و نبود امكانات و سر پناه شرايط جانفرسايي را فراهم آورده است.
پرده سوم: شروع امداد رساني
از همان ساعات اوليه زلزله و در زير سايه سنگين كم كاري نهادها و ارگانها دولتي، نيروهاي مردمي به همراه سپاه و ارتش به كمك زلزله زدگان ميشتابند و و كار آوار برداري و نجات مصدومان شروع ميشود؛ كارها سر و سامان پيدا ميكند و در يك روال مشخص فرايند اسكان موقت در چادرها شروع ميشود سپاه متعهد ميشود ظرف 45 روز 8 تا 11 هزار كانكس را به زلزله زدگان تحويل دهد؛ چيزي كه يك ركورد جهاني به حساب مي آيد؛ حوزههايعلميه با اعزام تيمهاي جهادي طلاب به رسيدگي به امور زلزله زدگان ميپردازند، جامعه پزشكان به صورت خود جوش به منطقه مراجعه كرده و كار مداوا را شروع مينمايند و حتي افرادي به صورت شخصي عازم منطقه شده و هركس هرچه در توان دارد براي كمك به حادثه ديدگان در طبق اخلاص ميگذارد.
پرده چهارم: يك جوّ جديد
فضاي كشور از اين حادثه متاثر است و احساسات مردم جريحهدار شده است، حالا زمان فلش بك به پرده اول است، دوباره جوي رسانه اي عليه نهاد با سابقه و خوش خدمت كميته امداد امام خميني(ره) به راه مي افتد و بي اعتمادي به اين نهاد انقلابي توسط بوقهاي رسانهاي وابسته و به خصوص شبكههاي رسانهاي وابسته به پادشاهي انگلستان در جامعه پمپاژ ميشود،حالا زمان بهرهبرداري از پرده اول است و بايد يك جايگزين براي نهادهاي حمايتي تحت نظر جمهوري اسلامي مشخص نمود. لازم است جو جديدي راه بيفتد؛ جوي كه بتواند بر روال 40 ساله بعد از انقلاب غلبه كند و محوريت نهاد هاي خدماتي را در خدمت رساني بشكندتا به اين وسيله عدم اعتماد به نظام حاكم را به يك باور عمومي تبديل كنند.
پرده پنجم: سلبریتی
جايگزين براي نهادهاي حكومتي بايد بتواند اعتماد عمومي را جلب كند و در جذب كمكهاي مردمي موفق باشد، وگرنه پروژه شكست خواهد خود. در اين مقطع بايد سلبریتیها يا همان چهرههاي سرشناس و پرهياهوي عرصههاي هنري و ورزشي و شخصيتهاي سياسي معترض به نظام حاكم به ميدان بيايند و از مردم بخواهند تا به جاي كمك به نهادهاي حمايتيِ نظام، كمكهاي خود را به حسابهاي آنها واريز كنند. همين اتفاق ميافتد و آنها به ميدان آمده و شماره حسابهايي با مالكيت حقيقي اعلام ميكنند.حسابهايي كه هيچ نظارتي بر آنها نيست.
پرده ششم: اعتماد يه چهره ها
ورود سلبريتيها باعث بر انگيخته شدن هيجانات اجتماعي ميشود و بسياري از كساني كه شايد تا پيش از اين به فكر كمك به زلزلهزدگان نيفتاده بودند اينبار با دعوت چهرههاي محبوب سينما و ورزش ويا سياستمداران جنجالي بدون آنكه سابقه ذهني از امانتداري، حسن نيت و تقيدات شرعي و انساني اين افراد داشته باشند بيش از 30 ميليارد تومان وجه نقد به حساب اين افراد واريز ميكنند و هر روز خبرهايي از اين واريزها در رسانهها منتشر ميشود كه مبالغ از 500 ميليون تا 5 ميليارد تومان براي افراد مختلف اعلام شده است.
پرده هفتم: پولها كجاست؟!
30 ميليارد تومان پول كمي نيست مخصوصا اگر همه زندگيت زير خروارها خاك نابود شده باشد. اكنون 7 ماه از تاريخ زلزله كرمانشاه ميگذرد و شرايط بحراني تا حدودي گذشته است اسكان موقت ولي طاقت فرسايي به همت نهادهاي انقلابي فراهم شده است ولي هنوز از اين حاميان پلاستيكي مستضعفان خبري نيست.
يكي ميگويد واريز 3 ميليارد و 400 ميليون به حساب او يك حاملگي ناخواسته است و او قصد دارد زايمانش را بگذارد بعد از ساخته شدن مناطق زلزله زده و بعد از آن برود و براي مردمي كه حالا زير آفتاب سوزان در حال پوست انداختن هستند فرهنگسرا بسازد؛ ديگري ميگويد از شنيدن خبر جانباختن بعضي از كودكان در چادرها در فصل زمستان متاثر شده است و به دستگاههاي دولتي انتقاد ميكند ولي حاضر نيست در مورد 5 ميلياردي كه مردم به حساب او واريز کرده اند، توضيحي بدهد و چهره ديگري در كمال نا باوري هنوز در حال راي زني براي جمع كردن پولهاي بيشتر است.
و اين غم انگيز ترين پرده از اين نمايش تلخ است؛ پرده اي كه در آن از اعتماد عمومي سوء استفاده شد و پولي كه قرار بود زندگي را دوباره به ازگله و سر پل ذهاب برگرداند در حسابهاي چهره مشهور بي تعهد بلوكه شده است تا سود ماهيانهاش خرج آلاف و اولوف سلبريتيبازي آنها شود؛ بالاخره خرج باديگارد و دفتر هنري و كمپينهاي سياسي و سفرهاي خارجي بايد از جايي در بيايد.
راستي سود بانكي 30 ميليارد تومان در هر ماه چقدر است؟ اين سود كجا رفته است؟ و دها سوال ديگر.
پرده آخر: به عشق حاج سعيد
نهادهاي دولتي حالا سرشان گرم كارهاي مهمتري است و سلبريتيها هم بايد فكري براي پولهاي جمع شده در حسابهايشان بكنند؛ حالا سر پل ذهاب گرم است و ديگر نميصرفد براي گرفتن عكس يادگاري به آنجا بروند؛ هم تدوينگر هست و هم گرافيست؛ خودشان يك چيزي سر هم ميكنند و در اينستا ميگذارند.
اما فقط در اين هياهو كساني در ميدان باقي ماندهاند كه سالها پشت مستضعفان جامعه بودهاند، امام جمعه جواني كه هنوز هم در كانكس زندگي ميكند تا نكند خواب راحت در خانه امام جمعه او را از احوال مردم غافل كند و سرداري كه روزگاري كار زار جنگ ، ميدان جهادش بود حالا خدمت رساني به مردم را وظيفه دانسته است و ميگويد تا آخرين خانه در سر پل ذهاب ساخته نشود از اينجا نميرود. اينها همان كساني بودند كه 8 سال جان بر كف از ناموس اين مملكت دفاع كردند و اكنون در حال خدمترساني به مردم در مناطق آسيب ديده اند. اين مجاهدان راه خدا امتحان خود را پس داده اند و اگر سلبريتيها را خضراءالدمن بدانيم اينها سروهايي هستند با ريشههاي چند هزار ساله كه دو روزه دنيا آنها را فريب نخواهد داد.
اما سخن آخر
جريان كرمانشاه و پولهاي بر باد رفته توسط سلبريتيها ماجرايي گذراست و دستگاه قضايي بايد به عنوان مدعيالعموم به آن ورود پيدا كند؛ اما مسئولين نهادهاي خدمتگزار اگر واقعا خدمتي انجام ميدهند بهتر است با قدرت رسانه اي و صادقانه اين خدمات را براي مردم بازگو نمايند تا مردم بدانند كه اگر ريالي حمايت مي كنند در جاي خود مصرف مي شود و هرگز دست خائني به آن نخواهد رسيد./۸۴۱/ی۷۰۱/س
حجت الاسلام عبدالصالح شمس اللهی، نویسنده و پژوهشگر